سخني كوتاه درباره تصوّف و طرایق عرفانی
پيش از هرچيز به اختصار دربارة تصوّف و طرايق عرفاني سخن ميگويم.
هدف نهايي تصوّف، تزكية نفس و زدودن خاشاك تعلّقات زودگذرِ مادي از درون آدمي است در قرآن كريم تزكية نفس سببِ رستگاري و عدمِ تزكيه باعث خُسران و زيان دانسته شده است:« قَد اَفلَحَ مَن زَكّيها . و قَد خابَ مَن دَسّيها».
عالمان و عارفان و پيشوايانِ مسلمان، تبعيّت كامل از پيامبر عظيمالشّأن اسلام(ص) را موجب رسيدن انسانها به رستگاري و كمال و پاية بندگي حقيقي دانستهاند:
محال است سعدي به راه صفا توان رفت جز در پي مصطفا
اين بزرگان در راه تزكيه و تهذيب و عبادت و كسب اخلاص و مبارزه با نفس و پيروي از سرور عالم(ص) به جان و دل كوشيدهاند و چون به كمال رسيده و جامة ارشاد پوشيدهاند به احياي علوم دين پرداخته و تجاربِ خويش را در اختيار رهروان قرار داده و راهبر و قلاووزِ سلوك ايشان گشتهاند و چون به مصداق الطُرقُ الي اللهِ بِعددِ انفاسِ الخَلايق ، هر كدام به گونهاي اين راه را پيمودهاند، از اين رو فرقهها و طرايق و سلسلههاي مختلفي به وجود آمده است و اغلب اين طرايق به نام مؤسس آنها شناخته ميشود. طريقههاي مشهور تصوّف ـ كه هنوز در جايْ جاي جهان اسلام و از جمله در كُردستان رواج دارند ـ عبارتند از: طريقههاي: «قادريه» (منسوب به حضرت امام عبدالقادر گيلاني غوث الأعظم 561 ـ 471 هـ .ق)، «كُبرويّه»(منسوب به حضرت شيخ احمد نجمالدّين كُبري 618 ـ 540 هـ .ق)، «سُهرورديه» ( منسوب به شيخ شهابالدّين عمر سهروردي 632 ـ 539 هـ .ق)، «چشتيه» ( منسوب به خواجه معين الدّين چشتي633 ـ ؟ هـ .ق)، «مولويه» ( منسوب به حضرت مولانا جلالالدّين رومي672 ـ 604 هـ .ق)، « نقشبنديه» ـ كه دربارة آن مطالبي خواهد آمدـ و غير اينها [1] .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.برپهنة ياد؛ نوشتة عثمان نقشبندي، چاپ اوّل انتشارات كردستان،1379؛ صفحه 18.